26 فرهنگ

10793 مدخل


ترجمه مقاله

سخن

soxan

آنچه گفته شود؛ کلام؛ قول؛ نطق؛ بیان؛ گفتار.
⟨ سخن پهلودار: [مجاز] حرف گوشه‌دار و نیش‌دار؛ حرف کنایه‌آمیز که طعن یا دشنامی در آن باشد.
⟨ سخن راندن: (مصدر لازم) [مجاز] سخن گفتن؛ نطق کردن.
⟨ سخن گفتن: (مصدر لازم) حرف زدن؛ گفتگو کردن.
⟨ سخن سرد: [قدیمی، مجاز] سخن بی‌مزه، ناگوار، و ناخوش.

۱. بیان، عرض، قول، کلام، گفتار، گفتگو، مقال، نطق، گفت، حرف
۲. ادبیات، شعر

logue _, logy _, phono-, speak _, speaking, speech, talk, tongue, utterance, word