سابقلغتنامه دهخداسابق . [ ب ِ ] (اِخ ) (... البربری ) از شاعران معاصر عمربن عبدالعزیز خلیفه ٔ اموی بود. اشعار او متضمن مواعظ و حکم است . او راست :و للموت تغذوا لوالدات سخالهاکما
للغتنامه دهخدال . [ ل ِ ] (ع حرف ) را. مَر. (نصاب الصبیان ).برای ِ. از برای ِ. بهرِ. از جهت ِ. برون : چو بدره مهر کند مهر اوست للشعراچو باره داغ کند مهر اوست للزوار. عنصری .گ