سختتر کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ختتر کردن، تشدیدکردن، بدترکردن، برانگیختن، استخوان لای زخم گذاشتن، آتش زدن بغرنج ترکردن، تقویت کردن، افزودن، زوال یافتن
کوارتزفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهکانی شفافی که از شیشه سختتر است و در جواهرسازی، ساعتسازی، ساختن وسایل نوری و الکترونی به کار میرود.
تایر دوطوقهdual bead tyreواژههای مصوب فرهنگستاننوعی تایر باری برای شرایط کاری سختتر که در آن بهجای یک دسته سیمطوقه از دو دسته سیمطوقه یا بیشتر استفاده میشود
قلعفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهفلزی نرم و نقرهایرنگ که قابل تورق و سختتر از سرب است و در دمای ۲۳۱ درجه سانتیگراد ذوب میشود و خالص آن در طبیعت پیدا نمیشود و همیشه مرکب با اکسیژن و گوگرد
شمشیر تامتن،تامتن2épée2واژههای مصوب فرهنگستانبلندترین و سنگینترین شمشیری که در مسابقات شمشیربازی به کار میرود که سختتر و محکمتر از شمشیر برتن است و محدودة هدف یا محدودة امتیازی آن تمام بدن است و محافظی