spurn

spərn

دیکشنری

چرخش، پشت پا زدن، رد کردن، لگد زدن

جست‌وجوی مشابه

ساعد

گویش اصفهانی

تکیه ای: sâɂed طاری: sâɂed طامه ای: sâɂed طرقی: sâq-e dast کشه ای: sâq-e dast نطنزی: moč-e dass

ساعد

فرهنگ سره

ارش، پیشدست

ساعد

دیکشنری عربی به فارسی

ساعد , بازو , از پيش مسلح کردن , قبلا اماده کردن

ساعد

دیکشنری عربی به فارسی

کمک کردن , مساعدت کردن

ساعد

دیکشنری فارسی به عربی

ساعد

جست‌وجوی غلط تایپی

spurn

دیکشنری انگلیسی به فارسی

چرخش، پشت پا زدن، رد کردن، لگد زدن

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

spurnpoint

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تورم

spurners

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دودکش

spurner

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اسپرینگر

spurning

دیکشنری انگلیسی به فارسی

انفجار، پشت پا زدن، رد کردن، لگد زدن

spurned

دیکشنری انگلیسی به فارسی

منفجر شد، پشت پا زدن، رد کردن، لگد زدن

جست‌وجوی متن

ساعد

دیکشنری عربی به فارسی

ساعد , بازو , از پيش مسلح کردن , قبلا اماده کردن

ساعد

دیکشنری فارسی به عربی

ساعد

از پیش مسلح کردن

دیکشنری فارسی به عربی

ساعد

قبلا اماده کردن

دیکشنری فارسی به عربی

ساعد

مساعدت کردن

دیکشنری فارسی به عربی

ساعد , مساعدة