spareدیکشنری انگلیسی به فارسییدکی، یدک، ذخیره، دریغ داشتن، چشم پوشیدن از، بخشیدن، برای یدکی نگاه داشتن، در ذخیره نگاه داشتن، عوضی، لاغر، نحیف، نازک، کم حرف
sparesدیکشنری انگلیسی به فارسیقطعات، یدک، ذخیره، دریغ داشتن، چشم پوشیدن از، بخشیدن، برای یدکی نگاه داشتن، در ذخیره نگاه داشتن