فرهنگ فارسی عمید
۱. کسی که نرد بازی میکند.۲. بجولباز که با شش بجول بازی میکند.۳. کسی که ششگوی به هوا اندازد و بگیرد بهطوریکه مرتب چهارتای آن در هوا باشد و دو تای دیگر در دو دست خودش: ◻︎ برون آمد ز پرده سحرسازی / ششاندازی بهجای شیشهبازی (نظامی۲: ۱۲۷).۴. نوعی اشکنه که با پیاز، روغن، و تخمم