سحابیلغتنامه دهخداسحابی . [ س َ ] (اِخ ) استرآبادی . لطفعلی بیک آذر آرد: ازجمله ٔ ارباب صلاح و اصحاب فلاح است ، مدتی سالک طریق نظم بود، آخرالامر بعد از مجاورت آستانه ٔ رضویه بتحص
ستارهفرهنگ فارسی عمید / قربانزادههریک از نقطههای درخشان که شب در آسمان دیده میشود؛ اختر؛ کوکب؛ نجم. ستارهٴ دریایی: (زیستشناسی) جانوری دریایی از تیرۀ خارپوستان با پنج بازو به شکل ستاره، دهانی
دنباله دارانلغتنامه دهخدادنباله داران . [ دُم ْ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) (اصطلاح نجوم ) جمع فارسی دنباله دار. ذوات الاذناب . ذوذنب . اجرامی آسمانی دارای ماهیت سحابی که بر مسیرهایی در حول
سحابی مرغ سقاPelican Nebulaواژههای مصوب فرهنگستانسحابی پخشیدهای در صورت فلکی دجاجه که در تصاویر نجومی به شکل مرغ سقا دیده میشود
ستارهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ عام تر، کوکب، نجم، اجرام سماوی (آسمانی، فضایی، فلکی)، انجم ستارۀ شمال صور فلکی، صورت فلکی، دباکبر، دب اصغر کهکشان راه شیری سحابی، ابرنواختر، سوپرنوو
اسحاقلغتنامه دهخدااسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن یعقوب . شیخ طوسی در کتاب الغیبة از کلینی (صاحب کافی ) از اسحاق بن یعقوب روایت کرده که گفت : از محمدبن عثمان عمری (یکی از نواب اربعه ٔ