سجالغتنامه دهخداسجا. [ س َ ] (اِ) عنوان کتاب و نامه . (برهان )(غیاث ) (آنندراج ). || و در عربی بمعنی دوام و سکون باشد. (برهان ). || چیزی که بر نامه پیچند، و آن نیز به «حا»ی مهم
سجالغتنامه دهخداسجا. [ س َ ] (اِخ ) نام چاهی است و شجا نیز گفته اند و گفته اند آبی است بنی الاضبط را و گفته اند بنی قواله راست و آن چاهی دورتک و گواراآب است و گفته اندآبی است ب
سجالغتنامه دهخداسجا. [ س ُ ] (ع اِ) ابن بیطار گوید: از عرب بدوی شنیدم که سجا گیاهی است که برگ آن مانند ترب است و به دندان ستور دوسد. و گل آن سرخ و شبیه گلنار است و در علاج قولن
سجافرهنگ نامها(تلفظ: sajā) (عربی) (در گیاهی) گیاهی که برگ آن مانند ترب است و گل آن سرخ و شبیه گلنار است .
سجعلغتنامه دهخداسجع. [ س َ ] (ع مص ) بانگ کردن قمری . (دهار). بانگ کردن قمری و آنچه بدان ماند. (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). بانگ کردن کبوتر. || قصد کردن . (منتهی الارب ) (اقر