United Society of Believers in Christ's Second Appearingدیکشنری انگلیسی به فارسیجامعه متحد مؤمنان در زمان ظهور مسیح
secondدیکشنری انگلیسی به فارسیدومین، ثانوی، ثانی، ثانیه، لحظه، دوم شدن، تایید کردن، درجه دوم بودن، پشتیبانی کردن، دوم، دومی، مجدد
هندسهلغتنامه دهخداهندسه . [ هََ دَ / هَِ دِس َ / س ِ ] (معرب ، اِ) و در عربی به فتح اول به معنی اندازه و شکل باشد. (برهان ). از اصول علوم ریاضی است و علمی است که در آن از احوال م
چاهنگاریwell loggingواژههای مصوب فرهنگستانثبت و تحلیل مشخصات سازندی (formation) که چاه در آن حفر شده است
سازیدنفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. ساختن؛ درست کردن: ◻︎ تو سازیدی این هفت چرخ روان / ستاده معلق زمین در میان (اسدی: ۱۵۳).۲. بنا کردن.۳. ترتیب دادن.۴. آراستن.۵. آماده کردن.
زردسرلغتنامه دهخدازردسر. [ زَ س َ ] (اِ مرکب ) آتش پرست و گبر. || یک نوع مرغ کوچک سرزردی . (ناظم الاطباء). بهر دو معنی رجوع به لسان العجم شعوری ج 2 ص 32 شود.