secondدیکشنری انگلیسی به فارسیدومین، ثانوی، ثانی، ثانیه، لحظه، دوم شدن، تایید کردن، درجه دوم بودن، پشتیبانی کردن، دوم، دومی، مجدد
چاهنگاریwell loggingواژههای مصوب فرهنگستانثبت و تحلیل مشخصات سازندی (formation) که چاه در آن حفر شده است
سازیدنفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. ساختن؛ درست کردن: ◻︎ تو سازیدی این هفت چرخ روان / ستاده معلق زمین در میان (اسدی: ۱۵۳).۲. بنا کردن.۳. ترتیب دادن.۴. آراستن.۵. آماده کردن.
زردسرلغتنامه دهخدازردسر. [ زَ س َ ] (اِ مرکب ) آتش پرست و گبر. || یک نوع مرغ کوچک سرزردی . (ناظم الاطباء). بهر دو معنی رجوع به لسان العجم شعوری ج 2 ص 32 شود.
تاج الدینلغتنامه دهخداتاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) تمران شاه . عوفی در لباب الالباب در ترجمه ٔ حال او آرد: الملک المعظم تاج [ الدین ] تمران شاه شاهزاده و گوهر آزاده هم نسبتی عالی و