سازاکلغتنامه دهخداسازاک . (اِ) دهلیز. (شعوری ). رواق . (اشتینگاس ). پیشگاه و دهلیز. دالان و کریاس . (ناظم الاطباء) : به نیکوکاری (!) کوشش کن اگر اندک خرد داری چو هر کس را گذرگه ب
سازانلغتنامه دهخداسازان . (اِ) نوعی ماهی خوراکی است که در استرآباد صید میشود. (جغرافیای اقتصادی کیهان ص 33). نوعی ماهی مخصوص آبهای ساکن . (رسملی قاموس عثمانی ).
سازاکلغتنامه دهخداسازاک . (اِ) دهلیز. (شعوری ). رواق . (اشتینگاس ). پیشگاه و دهلیز. دالان و کریاس . (ناظم الاطباء) : به نیکوکاری (!) کوشش کن اگر اندک خرد داری چو هر کس را گذرگه ب
سازانلغتنامه دهخداسازان . (اِ) نوعی ماهی خوراکی است که در استرآباد صید میشود. (جغرافیای اقتصادی کیهان ص 33). نوعی ماهی مخصوص آبهای ساکن . (رسملی قاموس عثمانی ).
سازانلغتنامه دهخداسازان . (اِخ ) جزیره ٔ کوچکی است در دریای آدریاتیک بقرب آولونیه . (از قاموس الاعلام ترکی ).
سازانلغتنامه دهخداسازان . (نف ) در حال ساختن . سازنده . ساخته کننده . || مزید مؤخر امکنه : حلبی سازان . ساغری سازان .
سبزآبلغتنامه دهخداسبزآب . [ س َ ] (اِخ ) قریه ای است بفاصله ٔ 2812 بر در جنوب شرق قلعه ٔ سرکاری بامیان متعلق به حکومت اعلی پروان که بخط 65 درجه و 59 دقیقه و 55 ثانیه ٔ طول البلد