ساردلغتنامه دهخداسارد. (اِخ ) شهر معروف باستانی ، پایتخت کشور لبدیه (لودیا) ، در آسیای صغیر (در نیمه ٔ قرن ششم ق . م .) که نام آن در کتیبه ٔ داریوش در تخت جمشید «سیردا» آمده . د
ساردلغتنامه دهخداسارد. [ رِ ] (ع ص ) سوراخ کننده . || سخن نیکو و سریع گوینده . (شرح قاموس ) (اقرب الموارد). || خراز. (اقرب الموارد).
ساریدلغتنامه دهخداسارید. (اِخ ) (باقی بعد از غیر)، یکی ازمرز و بوم زبولون است (صحیفه ٔ یوشع 19:10 و 12) که در ترجمه ٔ سریانی «اشدود» و در ترجمه ٔ هفتاد «سدّول »[ د د ] خوانده شده
ساریدلغتنامه دهخداسارید. (اِخ ) یکی از جباران فلسطینیان (2 سموئل 21:18)که سفّای نیز خوانده شده است . (قاموس کتاب مقدس ).