sexدیکشنری انگلیسی به فارسیارتباط جنسی، جنسیت، سکس، روابط جنسی، جنس مونث، احساسات جنسی، تذكير و تأنيث، سکسی کردن، جنسی
بیابانکلغتنامه دهخدابیابانک . [ ن َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سرخ بخش مرکزی شهرستان سمنان است و دارای 200 تن سکنه است . نام ایستگاه راه آهن نیز میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
کنارشهرلغتنامه دهخداکنارشهر. [ ک ِ ش َ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای بخش بردسکن شهرستان کاشمر است . از شمال به قسمتی از کوه سرخ بخش ششتمد شهرستان سبزوار، ازخاور به بخش خلیل آباد، از جن
تاج الدینلغتنامه دهخداتاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) احمد وزیر. یکی از وزرای فارس . در سال 782 هَ . ق . جنگی از آثار دانشمندان و شعراترتیب داد که اکنون در کتابخانه ٔ شهرداری اصفهان م
غیورلغتنامه دهخداغیور.[ غ َ ] (اِخ ) نواب اشجعالدوله غیور جنگ بهادر. از بزرگان و شاعران هند بود. بسال 1145 هَ . ق . متولد شد. نسبت وی به اویس قرنی میرسد. این رباعی از اوست :سحر
صفحۀ پایهایbasal plateواژههای مصوب فرهنگستانبخش ساقهای واقع در قسمت زیرین سوخ که به محور عمودی ساقه متصل است و معمولاً کوتاه و گوشتی است