ساریغلغتنامه دهخداساریغ. (اِ) جانوری است از نوع پستانداران کیسه دار آمریکا، جنس ماده ٔ آن دارای دم طویلی است که محل ّ اتکاء بچه هایش در موقع نقل مکان آنها بر پشتش میباشد.
سالیغلغتنامه دهخداسالیغ. (اِخ ) نام محلی است در مشرق زمین که پادشاه آن را قلاچور گویند. رجوع به تاریخ سیستان ص 421 شود.
ستیغلغتنامه دهخداستیغ. [ س ِ ] (ص ) ستیخ . شکل بهتر، همین «ستیغ» است . سغدی «ست ، یغ، استغ» (سر پا، مستقیم ). اگر ستیغ را از ریشه ٔ «ستا» (ایستادن ) بدانیم اصل سغدی آن مورد اطمی
ستیغفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. بلندترین تیغۀ کوه؛ بلندی کوه؛ سر کوه؛ تیزی کوه: ◻︎ تو گفتی کز ستیغ کوه سیلی / فرود آرد همی احجار صد من (منوچهری: ۸۶).۲. (صفت) [قدیمی] راست؛ بلند؛ راستایستاد