ستیرلغتنامه دهخداستیر. [ س َ ] (ع ص ) پوشیده . (منتهی الارب ). مستور : عشق معشوقان نهانست و ستیرعشق عاشق با دوصد طبل و نفیر. مثنوی .گفت با هامان بگویم ای ستیرشاه را لازم بود رای
ستیرلغتنامه دهخداستیر. [ س ِ ] (اِ) رجوع کنید به استیر. پهلوی «ستر» (تاوادیا 165). در «صد دُرّ نثر» آمده : «هر استیر چهار درم بود چنانکه سیصد دُرّ استیر هزار و دویست درم بود». (
ستیرفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. مستور؛ پوشیده: ◻︎ ور درآید محرمی دور از گزند / برگشایند آن ستیران رویبند (مولوی: ۱۳۱).۲. عفیف؛ پاکدامن؛ پارسا.
ستیرهلغتنامه دهخداستیره . [ س َ رَ / رِ ] (اِ) پنج انگشت .نباتی است . (مهذب الاسماء). رجوع به پنج انگشت شود.
ستیرهلغتنامه دهخداستیره . [س َ رَ / رِ ] (از ع ، ص ) مستور. پوشیده : سخت زیبا لیک هم یک چیز هست کآن ستیره دختر حلواگر است .(مثنوی ).
ستیرهلغتنامه دهخداستیره . [ س َ رَ / رِ ] (اِ) پنج انگشت .نباتی است . (مهذب الاسماء). رجوع به پنج انگشت شود.
ستیرهلغتنامه دهخداستیره . [س َ رَ / رِ ] (از ع ، ص ) مستور. پوشیده : سخت زیبا لیک هم یک چیز هست کآن ستیره دختر حلواگر است .(مثنوی ).
الیتلغتنامه دهخداالیت . [ اِ ی ُ ] (اِخ ) توماس ستیرنس . شاعر و ادیب انگلیسی . وی اصلاً آمریکایی بود و در سن لوئی به سال 1888م . بدنیا آمد. او راست : کتاب قتل در کلیسیا که در سا