7 مدخل
(سُ دَ) (مص م .) به ستوه آوردن .
plague, trouble, try
۱. به ستوه آوردن.۲. به تنگ آوردن.
سوزانيدن وخاکستر کردن , خاکستر کردن , سوزاندن , با اتش سوختن
به ستوهآمدن، خسته شدن، درمانده شدن، ستوه یافتن
همک . [ هََ ] (ع مص ) ستیهانیدن کسی را در کار. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
مقوله: شکل ن، تیزتر کردن، سوهانزدن، ساییدن، پرداخت کردن