سیبهلغتنامه دهخداسیبه . [ ب َ ] (ترکی ، اِ) مأخوذاز ترکی ... و آن خندقی باشد در پناه آن جنگ سازند. (غیاث ) (آنندراج ). دیواری از چوب و علف دور قلعه و شهر، چپر، سور. (فرهنگ فارس
کاخ آپادانالغتنامه دهخداکاخ آپادانا. [ خ ِ ] (اِخ ) از کاخهای دوره ٔ هخامنشیان در تخت جمشید. در رساله ٔ «شرح اجمالی آثار تخت جمشید» آمده : کاخ عظیمی است که ستونهای بلند و پلکانهای مفصل
عباس اوللغتنامه دهخداعباس اول . [ ع َب ْ با س ِ اَوْ وَ ] (اِخ ) (شاه ...) معروف به شاه عباس کبیر،فرزند سلطان محمد صفوی معروف به خدابنده فرزند بزرگ شاه طهماسب اول و نواده ٔ شاه اسما
رکنلغتنامه دهخدارکن . [ رُ ] (ع اِ) کرانه ٔ قویتر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). جزو اعظم هر شی ٔ. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کرانه ٔ هر چیز