۱. پایۀ سنگی یا آجری یا سیمانی که در زیر بنا ساخته شود؛ پایهای که از آهن و سیمان در زیر ساختمان برپا کنند.
۲. (نظامی) دستهای از سربازان که پشت سر هم در یک خط حرکت کنند.
۳. دیرک خیمه.
۴. نوشتهای که بهصورت عمودی، و موازی نوشتۀ دیگر قرار میگیرد.
۵. چوب کلفت و بلند که آن را عمودی در زیر سقف بهجای جرز و پایه کار بگذارند.
۶. بخشی از اتومبیل که بین در جلو و در عقب است.
۷. [مجاز] پشتیبان؛ تکیهگاه.
〈 ستون پنجم: [مجاز] گروهی که در داخل کشوری به طور پنهانی به نفع کشور دیگر کار کنند و زمینۀ پیروزی او را فراهم سازند.
〈 ستون فقرات: (زیستشناسی) ستونی مرکب از ۳۳ قطعه استخوان به نام مهره یا فقره که به طور عمودی بر روی هم قرار گرفته و در پشت انسان از زیر گردن تا پایین کمر جا دارد و در میان آن سوراخی است موسوم به مجرای فقراتی که نخاع یعنی دنبالۀ دماغ در آن قرار گرفته و در دو طرف دارای دو سوراخ کوچکتر است که اعصاب نخاعی و شرائین در آن جا دارند. ستون مهرهها؛ تیرۀ پشت.
۱. تیرک، استوانه، رکن، عماد، عمود، قایمه، جرز
۲. گروه، دسته، صف، ردیف (نظامی)
column, leg, pillar, stanchion, standard, support, upright