شترناکلغتنامه دهخداشترناک . [ ش ُ ت ُ ] (ص مرکب ) زمین بسیارشتر. که شتر بسیار دارد. مأبلة؛ زمین شترناک . زمین پرشتر. (یادداشت مؤلف ).
ستربانگلغتنامه دهخداستربانگ . [ س ُ ت ُ / س ُ ت ُ ن َ ] (اِ) سار. (استینگاس ) (ناظم الاطباء). || دم جنبانک (استینگاس ). صعوه و دم جنبانک . (ناظم الاطباء). رجوع به سترناک و ماده ٔ بعد شود.