633 مدخل
sensitivity, sentimental
سترسایی . [ س َ ت َ ] (حامص ) حسی و آنچه بنظر و حس در آید. (برهان ).
سترسای . [ س َ ت َ ] (اِ) حس و آنچه به حس معلوم میشود. (آنندراج ).
ترسایی . [ ت َ ] (حامص ) رجوع به ترسائی شود.
غاز خاکستری صحرایی
مرتعی جنگلی در حومه ی شهرستان نوشهر
اردک کله سبز صحرایی
سرپایی
سرمایی – کسی که زیاد سردش شود