سترسایی . [ س َ ت َ ] (حامص ) حسی و آنچه بنظر و حس در آید. (برهان ).
sensitivity, sentimental
سترسای . [ س َ ت َ ] (اِ) حس و آنچه به حس معلوم میشود. (آنندراج ).
سترسا. [ س َ ت َ ] (اِ) حس که جمع آن حواس است . (برهان ) (آنندراج ).
feel, hair-trigger, sensation, sense
feel
developmental