ستبرفرهنگ مترادف و متضاد۱. تناور، تنومند، ثخن، دفزک، زفت، ضخیم، استبر، قطور، فربه، کلفت، گنده، ناهموار ≠ نازک ۲. سفت، سخت، غلیظ
ستبرلغتنامه دهخداستبر. [ س ِ ت َ ] (ص ) استبر. اوستا «ستوره » (ستبهره ، ستمبهره ) (محکم )، پهلوی «ستپر» و «ستور» ، هندی باستان : ریشه ٔ «ستبه » (تعیین کردن ، تکیه دادن )، قیاس ک
ستبرفرهنگ انتشارات معین(س تَ) [ په . ] (ص .) 1 - بزرگ ، گنده . 2 - سفت ، محکم . 3 - فربه ، چاق . 4 - ضخیم ، کلفت .
سطبرلغتنامه دهخداسطبر. [ س ِ طَ ] (ص ) کلفت و غلیظ و هنگفت و کثیف . (ناظم الاطباء). غلیظ. (ترجمان القرآن ) (صراح اللغة). ستبر : ولیکن عجب از وی این است که وی طعام درشت خوردی و ل