سبوعلغتنامه دهخداسبوع . [ س ُ ] (ع اِ) هفته . (منتهی الارب ). و یقال : طاف بالبیت سبوعاً؛ یعنی هفت بار. (منتهی الارب ). بعضی عرب آن را در ایام و طواف گوید. (اقرب الموارد).
گپباتchatbot, chatterbotواژههای مصوب فرهنگستانبرنامهای نرمافزاری یا دستورگانی که برای شبیهسازی مکالمة یک شخص واقعی طراحی شده است متـ . بات گپزن
سیبویهلغتنامه دهخداسیبویه . [ ب ِ وَی ْه ْ / بوی َ ] (اِخ ) عمروبن عثمان بن قنبر مولی بنی الحارث بن کعب بن عمربن وعلةبن خالدبن مالک بن أدد، مکنی به ابوبشر یا ابوالحسن . ایرانی و از مردم شیراز است و امام النحاة لقب اوست . او نحو را از خلیل ، عیسی بن عمر، یونس و
شبوةلغتنامه دهخداشبوة. [ ش َ وَ ] (ع مص ) بلند گردیدن . (منتهی الارب ). || روشن شدن و درخشیدن روی بعد از تغیر. || سیخ پا گردیدن اسب . || افروختن آتش . (از منتهی الارب ).
شبوةلغتنامه دهخداشبوة. [ ش َب ْ وَ ] (اِخ ) پایتخت قدیم حضرموت واقع در جنوب جزیرةالعرب است که در آن بناهای قدیم بسیار از جمله معبد «سین » رب النوع ماه میباشد. آثاری که در این شهر به دست آمده است مربوط به قرن 5 قبل از میلاد و قبل از آن می باشد. (از الموسوعة ال
ذوالسبوعلغتنامه دهخداذوالسبوع . [ ذُس ْ س ُ ] (اِخ ) ابن الاثیر در المرصع گوید: نام مغفر حضرت رسول صلوات اﷲ علیه است .
مسبوعلغتنامه دهخدامسبوع . [ م َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر سبع. رجوع به سبع شود. || کسی که از سبع و حیوان درنده پریشان شده باشد. (اقرب الموارد).
اسبوعلغتنامه دهخدااسبوع . [ اُ ] (ع اِ) هفته . (منتهی الارب ). هفت روز متعارفه . ج ، اسابیع. (مهذب الاسماء). || هفت بار. (مؤید الفضلاء). طاف بالبیت اسبوعاً؛ هفت بار بر گرد خانه گردید. (منتهی الارب ).