سبریروسلغتنامه دهخداسبریروس . [ س ِ ] (اِخ ) شهری است به اسپانیا.رجوع به الحلل السندسیه ج 1 ص 342 و اسپانیا شود.
سارینوسلغتنامه دهخداسارینوس . (اِخ ) نام یکی از شش تن اصحاب الکهف است . (از تاریخ گزیده چ براون ص 78) . رجوع به اصحاب کهف شود.
سبریشوعلغتنامه دهخداسبریشوع . [ س َ ] (اِخ ) سبهریشوع . اصلاً چوپان بود ولی در زجر کردن تعصبی فوق العاده داشت و در سال 596م . بزمان خسرو دوم (پادشاه ساسانی ) بمقام جاثلیقی رسید و ب
سقرینوسلغتنامه دهخداسقرینوس . [ س َ ] (معرب ، اِ) اسم یونانی عقرب است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). به لغت یونانی عقرب را گویندکه کژدم باشد و بعضی گویند حیوانی است دریایی . (آنندراج ) (ب
وادی البرشلغتنامه دهخداوادی البرش . [ دِل ْ ب ِ ] (اِخ ) ناحیه ٔ زیبا و آبادی است در اسپانیا در نزدیکی شهرآبله ، در این ناحیه شهری است به نام البیلو که انگورش معروف است و سبریروس هم ن
Siriusدیکشنری انگلیسی به فارسیسیریوس، شباهنگ، صورت فلکی شعرای یمانی، سگ سیف الجبار، ستاره کاروان کش در کلب اکبر