سبالغتنامه دهخداسبا. [ س َ ] (اِخ ) نام شهر بلقیس بنت هدهاد در بلاد یمن و یمنع. (آنندراج ) (منتهی الارب ). نام شهری است که بلقیس پادشاه آن شهر بود. (برهان ). نام شهر بلقیس که د
سبالغتنامه دهخداسبا. [ س َ ] (اِخ ) نام پدر عبداﷲ که منسوبند به وی سبائیه از غُلاة شیعه که نسبت الوهیت بحضرت علی بن ابی طالب کرم اﷲ وجهه میکنند. (ازاقرب الموارد) (منتهی الارب )
سبالغتنامه دهخداسبا. [ س َ ](اِخ ) لقب یشحب بن یعرب بن قحطان بن هود النبی علیه السلام که نام او عبدالشمس است یا عامر و اکثر قبایل یمن به وی منتهی میشود. (منتهی الارب ) (آنندراج
سَبَإٍفرهنگ واژگان قرآننام سلسله اي که از سال 850 ق م تا سال 115 ق م در محل " يمن "کنوني حکومت داشتند
سبا الاصغرلغتنامه دهخداسبا الاصغر. [ س َ بَل ْ اَ غ َ ] (اِخ ) نام یکی از طوایف حمیری . (مجمل التواریخ و القصص ص 154).
سبا الاکبرلغتنامه دهخداسبا الاکبر. [ س َ بَل ْ اَ ب َ ] (اِخ ) نام یکی از دو طایفه ٔ حمیری که نسبت ملک الحارث الرایش به او میرسد و میان رایش تا حمیربن سبا الاکبرپانزده پدر باشد. (مجمل
سبا الاصغرلغتنامه دهخداسبا الاصغر. [ س َ بَل ْ اَ غ َ ] (اِخ ) نام یکی از طوایف حمیری . (مجمل التواریخ و القصص ص 154).
سبا الاکبرلغتنامه دهخداسبا الاکبر. [ س َ بَل ْ اَ ب َ ] (اِخ ) نام یکی از دو طایفه ٔ حمیری که نسبت ملک الحارث الرایش به او میرسد و میان رایش تا حمیربن سبا الاکبرپانزده پدر باشد. (مجمل
سباءلغتنامه دهخداسباء. [ س َ ] (ع مص ) مَی خری . (منتهی الارب ). خمر خریدن زبهر خوردن . (تاج المصادر بیهقی ص 90). || (اِ) سبا (به قصر). چوبی که سیل آن رااز جایی بجایی برد. (اقرب
سبائیهلغتنامه دهخداسبائیه . [ س َ ئی ی َ ] (اِخ ) صنفی از فرقه ٔ غالیه ٔ عبداﷲبن سبا. (مفاتیح ). پیروان عبداﷲبن سبا هستند که درباره ٔ علی (ع ) گزافه گویی کرد و گفت او پیغمبر بود و