سایشلغتنامه دهخداسایش . [ ی ِ ] (اِمص )ساییدن . (برهان ). سائیدگی . عمل سائیدن : از سایش سرمه بسود هاون گرچه تو ندیدیش دید دانا.ناصرخسرو.
سایش 1abrasionواژههای مصوب فرهنگستانفرسودگی یا خرد و متلاشی شدن سطح سنگها براثر مالش و انتقال ذرات جامد آنها توسط باد، یخ، موج، آب جاری یا نیروی گرانی به محل دیگر
سایش 2friction 2واژههای مصوب فرهنگستاناصطلاحی در آواشناسی که به همخوانی اشاره دارد که در نتیجۀ تنگی در نقطهای از مجرای گفتار، با انسداد ناقص تولید شود
سایش جنبیside wear, horizontal wearواژههای مصوب فرهنگستانسایشی که در وجه داخلی کلاهک ریل اتفاق میافتد
سایش ریلrail wearواژههای مصوب فرهنگستانکاهش سطح مقطع کلاهک ریل براثر ساییدگی ناشی از اصطکاک بین ریل و چرخ فولادی
پوستزنیscuffingواژههای مصوب فرهنگستانسایش بسیار ملایم سطح پوشش خشک بهکمک کاغذ سنبادۀ نرم، پیش از به کار بردن لایۀ بعدی