بشملغتنامه دهخدابشم . [ ب َ ش َ ] (ص ) سوگوارو ملول . (از برهان ) (ناظم الاطباء) (انجمن آرا) (آنندراج ). ملول بودن . (سروری ) (شعوری ج 1 ورق 178) (سروری )(فرهنگ نظام ). افسرده
متنعملغتنامه دهخدامتنعم . [ م ُ ت َ ن َع ْ ع ِ ] (ع ص ) به ناز و نعمت گذران کننده . (غیاث ) (آنندراج ). فراخ و آسان زندگانی کننده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب المو
وارلغتنامه دهخداوار. (پسوند) مانند. شبه . نظیر. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (جهانگیری ). واره . (جهانگیری ) (آنندراج ). وش . (یادداشت مؤلف ). وار به این معنی گاهی به صف