ساویسلغتنامه دهخداساویس . (ص ، اِ) چیز گرانمایه . || پنبه ٔ محلوج . || جامه ٔ پنبه آگنده را گویند که در روز جنگ پوشند. (برهان ) (آنندراج ). پنبه آگنده که هنگام جنگ سلاح سازندش .
ساویسفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. پنبۀ زدهشده که لای جامه بگذارند.۲. جامهای که لای آن پنبه دوخته باشند.۳. هرچیز نفیس و گرانمایه.
سادیسمفرهنگ انتشارات معین[ فر. ] (اِ.) 1 - شهوت رانی توأم با بی رحمی و شقاوت . 2 - جنون آزار دیگران ، دگر آزاری (فره ).
shedsدیکشنری انگلیسی به فارسیسایبان، الونک، کپر، ریختن، افکندن، خون جاری ساختن، جاری ساختن، پوست ریختن، برگ ریزان کردن، انداختن، افشاندن
ساوینلغتنامه دهخداساوین . (اِ) سبدی که در آن پنبه گذارند از برای ریسیدن . (شرفنامه ٔ منیری ) (آنندراج ). سبدی باشد که پنبه مهیا کرده بجهت رشتن در آن گذارند. (برهان ). سبد سرتنگ ک