ساونلغتنامه دهخداساون . [ وُ ] (اِخ ) شهر و بندری است از ایتالیا که در ناحیه ٔ لیگوری وکنار خلیج ژن (جنوه ) قرار گرفته و دارای 72000 تن جمعیت است . صنایع آهن و شیمیایی دارد و بو
صعونلغتنامه دهخداصعون . [ ص ِ وَن ن ] (ع ص ) شترمرغ نر باریک گردن خردسر یا عام است . (منتهی الارب ). اشترمرغ خردسر. (مهذب الاسماء).
ساونهلغتنامه دهخداساونه . [ وِ ن َ / ن ِ ] (اِ) کرباسی که بطفل نوزاد پیچند. (اشتینگاس ) (شعوری ج 2 ورق 77).
ساوندلغتنامه دهخداساوند. [ وَ ] (اِ) قافیه و وزن شعر. (ناظم الاطباء). مصحف «پساوند». || در نسخه ٔ میرزا نام صفه ای باشد و در نسخه ٔ وفائی صفه باشد که سقف او را بیک ستون برافراشته
ساوندلغتنامه دهخداساوند.[ وَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان . واقع در 38 هزارگزی شمال باختری راور و 4 هزارگزی شمال راه فرعی راور بکوهبنان و دارای
ساوندیلغتنامه دهخداساوندی . [ وَ ] (اِخ ) نام محلی است ملک کشمیر بنا نهاده . در مجمل التواریخ و القصص آمده : ملک کشمیر، آنجایگاه عمارتها کرد، و دیه ، و دریا بزبان هندوستی ساوندر خ
ساونهلغتنامه دهخداساونه . [ وِ ن َ / ن ِ ] (اِ) کرباسی که بطفل نوزاد پیچند. (اشتینگاس ) (شعوری ج 2 ورق 77).
ساوندلغتنامه دهخداساوند. [ وَ ] (اِ) قافیه و وزن شعر. (ناظم الاطباء). مصحف «پساوند». || در نسخه ٔ میرزا نام صفه ای باشد و در نسخه ٔ وفائی صفه باشد که سقف او را بیک ستون برافراشته
ساوندلغتنامه دهخداساوند.[ وَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان . واقع در 38 هزارگزی شمال باختری راور و 4 هزارگزی شمال راه فرعی راور بکوهبنان و دارای