ساوستانلغتنامه دهخداساوستان . [ وِ ] (اِ مرکب ) اداره ٔ مالیه . (ناظم الاطباء). محل گرفتن ساو. بر اساسی نیست .
ساوستانلغتنامه دهخداساوستان . [ وِ ] (اِ مرکب ) اداره ٔ مالیه . (ناظم الاطباء). محل گرفتن ساو. بر اساسی نیست .
اشغانلغتنامه دهخدااشغان . [ اَ ] (اِخ ) ابن انمر الجباربن ساوس بن کیکاوس یا اشغان بن اش الجباربن سیاوخش بن کیقاوس الملک نیای اشک سرسلسله ٔ اشکانیان بود. رجوع به التنبیه والاشراف
ساویسلغتنامه دهخداساویس . (ص ، اِ) چیز گرانمایه . || پنبه ٔ محلوج . || جامه ٔ پنبه آگنده را گویند که در روز جنگ پوشند. (برهان ) (آنندراج ). پنبه آگنده که هنگام جنگ سلاح سازندش .