8 مدخل
shimmying، تکان تکان خوردن، تاب داشتن
وحشی درخشان
شستن، بیلچه زدن، هموار کردن
درخشان clubmoss
درخشان، اشراق، تابان، براق، تابناک، تابش دار، بارقه دار، خوشحال