سانتی گرادفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهواحد اندازهگیری درجۀ حرارت، برابر با یکصدم حرارت مورد نیاز برای جوشش آب.
سانتیگرادفرهنگ انتشارات معین(گِ) [ فر. ] (اِمر.) 1 - صد درجه ای . 2 - گرماسنجی که دارای صد درجه است .
سربفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهفلزی نرم، چکشخور، قابل تورق و کمدوام به رنگ خاکستری که در مجاورت هوا تیره و در ۳۲۷ درجه سانتی گراد حرارت ذوب میشود. برای ساختن ساچمه، گلوله، حروف چاپخانه و
تیفوئیدلغتنامه دهخداتیفوئید. [ ف ُ ] (فرانسوی ، اِ) حصبه . مطبقه . (از فرهنگ فارسی معین ). از امراض عفونی و ساری که به سبب وجود میکروب و ایجادزخمهای دگمه ای شکل در روده تشخیص داده
سدیملغتنامه دهخداسدیم . [ س ُ ی ُ ] (فرانسوی ، اِ) سدیوم .فلزی است نقره ای بی رنگ دارای جلای فلزی ، ولی در مجاورت اکسیژن هوا بزودی سطح آن مکدر میگردد، و آن چنان نرم است که با چا
شادگانلغتنامه دهخداشادگان . [ دِ ] (اِخ ) نام یکی از بخشهای چهارگانه ٔ شهرستان خرمشهر است . این بخش در شمال خاوری شهرستان خرمشهر واقع و محدود است از شمال به شهرستان اهواز، ازخاور
منیزیملغتنامه دهخدامنیزیم . [ م َن ْ ی َ ی ُ] (فرانسوی ، اِ) عنصری است با علامت اختصاری Mg و جرم اتمی 24/312 و عدد اتمی 12. فلزی است سبک با جلای نقره ای به سنگینی ویژه ٔ 1/74 و نق