لغتنامه دهخدا
شالنگ . [ ل َ ] (اِ) شتالنگ . (مؤید الفضلاء). آنچه بعوض فوت شده ٔ چیز دیگر از کسی بگیرند. بهندی آن را «گهی » و در اردو «واند» گویند. (از غیاث اللغات ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). تاوان . غرامت . || برجستن پیاده ٔ شاطران . (آنندراج ). برجستگی و فروجستگی شاطران و پیاده روان