سالاریلغتنامه دهخداسالاری . (اِخ ) پنج فرسخ میانه جنوب و مشرق فهلیان است . (فارسنامه ٔ ناصری گفتاردوم ص 304).
سالاریلغتنامه دهخداسالاری . (اِخ ) دهی است از دهستان کدکن پائین رخ بخش کدکن ، شهرستان تربت حیدریه در 37هزارگزی شمال باختری کدکن و سر راه اتومبیل رو کدکن بشهر کهنه واقع شده است هوای آن معتدل و دارای 428 تن سکنه است . آب آنجا از
سالاریفرهنگ مترادف و متضاد۱. ریاست، سروری، مهتری ۲. سرداری، فرماندهی ۳. حکومت ۴. پادشاهی، سلطنت ۵. پیری، سالمندی، کهنسالی
سالاریلغتنامه دهخداسالاری . (اِخ ) پنج فرسخ میانه جنوب و مشرق فهلیان است . (فارسنامه ٔ ناصری گفتاردوم ص 304).
سالاریلغتنامه دهخداسالاری . (اِخ ) دهی است از دهستان کدکن پائین رخ بخش کدکن ، شهرستان تربت حیدریه در 37هزارگزی شمال باختری کدکن و سر راه اتومبیل رو کدکن بشهر کهنه واقع شده است هوای آن معتدل و دارای 428 تن سکنه است . آب آنجا از
سالاریفرهنگ مترادف و متضاد۱. ریاست، سروری، مهتری ۲. سرداری، فرماندهی ۳. حکومت ۴. پادشاهی، سلطنت ۵. پیری، سالمندی، کهنسالی
دریاسالاریلغتنامه دهخدادریاسالاری . [ دَرْ ] (حامص مرکب ) عمل دریاسالار. امیرالبحری . رتبه و سمت دریاسالار. || (اِ مرکب ) اداره ٔ دریاسالار.
خوانسالاریلغتنامه دهخداخوانسالاری . [ خوا / خا ] (حامص مرکب ) حالت خوانسالار. عمل خوانسالار. (یادداشت بخط مؤلف ).
رحمت آبادسالاریلغتنامه دهخدارحمت آبادسالاری . [ رَ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان برج اکرم بخش فهرج شهرستان بم . سکنه ٔ آن 250 تن . آب آن از قنات . محصول عمده ٔ آن غلات و خرما است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
سالاریلغتنامه دهخداسالاری . (اِخ ) پنج فرسخ میانه جنوب و مشرق فهلیان است . (فارسنامه ٔ ناصری گفتاردوم ص 304).
سالاریلغتنامه دهخداسالاری . (اِخ ) دهی است از دهستان کدکن پائین رخ بخش کدکن ، شهرستان تربت حیدریه در 37هزارگزی شمال باختری کدکن و سر راه اتومبیل رو کدکن بشهر کهنه واقع شده است هوای آن معتدل و دارای 428 تن سکنه است . آب آنجا از