ساقةلغتنامه دهخداساقة. [ ق َ / ق ِ ] (ع اِ) ساقه . بازپسینان لشکر. (مهذب الاسماء). دنباله ٔ لشکر. (آنندراج ). دنباله ٔ لشکر و فوج پسین از پنج فوج معینه که بترکی آن را چنداول گوی
تانتاکوللغتنامه دهخداتانتاکول . (اِ) مأخوذ از لاتن و در کتب علمی مستعمل است . ضمیمه ٔ متحرکی است که بسیاری از جانوران از جمله «مولوسک »ها و «انفوزوار»ها دارند و به جای آلت لامسه و
بافتلغتنامه دهخدابافت . (اِ) نسج . (لغات مصوبه ٔ فرهنگستان ). عضوی در بدن حیوان یا نبات که موظف به انجام دادن قسمتی از اعمال حیاتی موجود است . بافت از سلولهای مشابهی که از حیث س
مزودرملغتنامه دهخدامزودرم . [ م ِ زُ دِ ] (فرانسوی ، اِ) برگه سوم و میانی جنین پس از دوران رشد کامل گاسترولا . (از دایرة المعارف کیه ) (از لاروس پزشکی ). برگه سومی که در جنین حیوا
جانورشناسیلغتنامه دهخداجانورشناسی . [ ن َ / ن ِ / ن ْ وَ ش ِ ] (حامص مرکب ، اِ مرکب ) علمی که ببحث درباره ٔ صفات وساختمان بدن جانوران می پردازد و علاوه بر آن ممکن است از جهات مختلف دی
بازوچهلغتنامه دهخدابازوچه .[ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) اعضای فرعی لاله ٔ دریایی . در تمام طول بازوی لاله ٔ دریایی و در هر طرف آن شاخه های ساده تر و کوچکتری قراردارند به اسم بازوچه . (