سافرةلغتنامه دهخداسافرة. [ ف ِ رَ ] (اِخ ) گروهی است از روم . (منتهی الارب ). امة من الروم . (قطر المحیط) (شرح قاموس ). و تسمیه ٔ آن برای بُعد و دوری آنهاست در مغرب و از آن است ح
سافرةلغتنامه دهخداسافرة. [ف ِ رَ ] (ع ص ، اِ) مؤنث سافر. رجوع به سافر شود. || صاحبان سفرند که ضد حضر است . (شرح قاموس ). قوم سافرة؛ ای ذو سفر لضد الحضر. (قطر المحیط).
صعفرةلغتنامه دهخداصعفرة. [ص َ ف َ رَ ] (ع مص ) پیچیده شدن گردن . || رسانیدن خران را بیم و پراکنده کردن . (منتهی الارب ).
سیوطیلغتنامه دهخداسیوطی . [ س ُ ] (اِخ ) (849 - 911 هَ . ق .) عبدالرحمن ابی بکر ملقب به جلال الدین ، ادیب ، حافظ، مورخ ، و از اجله ٔ علمای اسلامی است . بسال 849 هَ . ق . در قاهره