shyدیکشنری انگلیسی به فارسیخجالتی، ازمایش، پرتاب، پرت کردن، از جا پریدن، رم کردن، کمرو، محجوب، ترسو، خجول، خجل، رموک
ساق و سلامتلغتنامه دهخداساق و سلامت . [ ق ُ س َ م َ ] (ص مرکب ) از ترکی ساق بمعنی سالم ، و سلامت عربی بجای سالم . صحیح و سالم . تندرست .
خرقلغتنامه دهخداخرق . [ خ َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش حومه ٔ شهرستان قوچان است . این دهستان در منطقه ٔ کوهستانی جنوب باختری قوچان واقع و هوای آن سرد و سالم و محصول عمده
خانقلیلغتنامه دهخداخانقلی . [ ق ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان گوی آغاج بخش شاهین دژ شهرستان مراغه . واقع در 27 هزارگزی جنوب خاوری شاهین دژ و 7/5 هزارگزی شمال ارابه رو شاهین دژ به
رادکانلغتنامه دهخدارادکان . (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش حومه ٔ شهرستان مشهد است . حدود دهستان : از طرف شمال و شمال خاوری کوه هزار مسجد، جنوب و جنوب باختری دهستان چناران ، باخت
درستلغتنامه دهخدادرست . [ دُ رُ ] (ص ، ق ، اِ) کل . تام . کامل . تمام . (ناظم الاطباء). تمام و غیر ناقص . (غیاث ). که کم نیست : سنگ این نانوا درست است . مقابل کم : وزن یا سنگ در