ساغلغتنامه دهخداساغ . (اِ) مرغی است شبیه به سار. (رشیدی ). جانوری است شبیه به سار. (جهانگیری ) (برهان ) (انجمن آرا) (الفاظ الادویه ) (آنندراج ) (استینگاس ) (ناظم الاطباء) : از
shyدیکشنری انگلیسی به فارسیخجالتی، ازمایش، پرتاب، پرت کردن، از جا پریدن، رم کردن، کمرو، محجوب، ترسو، خجول، خجل، رموک
ببرازخانلغتنامه دهخداببرازخان . [ ب َ ] (اِخ ) قهرمانی ازبک مذکور در کتاب حسین کرد : گفت [ خان جهان ] میخواهم بروم در ایران حلقه در گوش شیخ اجل و نوچه هایش کنم و آتش روشن کنم که دود
نکبتلغتنامه دهخدانکبت . [ ن ِ / ن َ ب َ ] (از ع ، اِمص ، اِ) آسیب . (صحاح الفرس ) (دهار). رنج . خستگی . (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). زیان . ضرر. آزرم . (زمخشری ) (یادداشت مؤل
کرسانلغتنامه دهخداکرسان . [ک َ ] (اِ) ظرفی باشد مدور و صندوق مانند که از گل یااز چوب سازند و نان و حلوا و میوه و امثال آن در آن گذارند. (برهان ) (جهانگیری ). کارسان . چاشدان . (ج
کندوکلغتنامه دهخداکندوک . [ ک ُ ] (اِ) ظرفی باشد از گل مانند خم بزرگی که غله در آن کنند. و معرب آن کندوج است . (برهان ) (آنندراج ). آوند گلین فراخ که در آن غله ریخته نگه دارند. (
پارلغتنامه دهخداپار. (اِ) سال پیش . سال گذشته . عام اول . عام ماضی . (مهذب الاسماء). پارسال . سالی که بی فاصله پیش از امسال است . سنه ٔ ماضیه : بدو گفت گرسیوزای شهریارسیاوش از