ساطوریلغتنامه دهخداساطوری . (ص نسبی ) دارنده ٔ ساطور. || آنچه به ساطور ریزه ریزه شده باشد از سبزی و گوشت و جز آن . رجوع به ساطور شود.
ساطوری کردنلغتنامه دهخداساطوری کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) با ساطور ریزه ریزه کردن ، چنانکه گوشت را برای کباب ، یا سبزی را برای قورمه سبزی و غیره . رجوع به ساطور شود.
ساطوری کردنcomminution 2واژههای مصوب فرهنگستانخرد کردن مواد غذایی بهویژه گوشت و سبزیجات به قطعات بسیار ریز
ساطورینلغتنامه دهخداساطورین . [ ی ُ ] (یونانی ، اِ) خصی الثعلب . ذوثلاثة ورقات . رجوع به ساطریون شود.
ساطوریونلغتنامه دهخداساطوریون . (یونانی ، اِ) اسم یونانی خصیةالثعلب است . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به ساطریون و ساطورین و مخصوصاً ساطریون شود.
ساطورقصابیگویش اصفهانی تکیه ای: sâtur طاری: sâtür طامه ای: sâtur طرقی: sâtür کشه ای: sâtir نطنزی: sâtur
ساطوری کردنلغتنامه دهخداساطوری کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) با ساطور ریزه ریزه کردن ، چنانکه گوشت را برای کباب ، یا سبزی را برای قورمه سبزی و غیره . رجوع به ساطور شود.
ساطورینلغتنامه دهخداساطورین . [ ی ُ ] (یونانی ، اِ) خصی الثعلب . ذوثلاثة ورقات . رجوع به ساطریون شود.
ساطوریونلغتنامه دهخداساطوریون . (یونانی ، اِ) اسم یونانی خصیةالثعلب است . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به ساطریون و ساطورین و مخصوصاً ساطریون شود.
نازخاتونفرهنگ انتشارات معین(اِ.) نوعی چاشنی ایرانی که از بادمجان کباب شدة ساطوری ، سیر و ریحان خرد شده و آب غوره درست می شود.
خمیر گوشتmeat pasteواژههای مصوب فرهنگستانفراوردهای خمیرمانند تهیهشده از حدود 70 درصد گوشت ساطوریشده که بافتی با نرمی متوسط دارد