سابقسابقفرهنگ مترادف و متضاد۱. پیش، پیشین، قبل، قبلی، گذشته ≠ پسرو، پسین ۲. پیشقدم، مقدم ۳. سبقتگیرنده، پیشرو ۴. عقل، خرد
سابانسیهلغتنامه دهخداسابانسیه . [ سی ی َ ] (اِخ ) فرقه ای ازفرق میان عیسی و محمد علیهما السلام . (ابن الندیم ).
سابانسیهلغتنامه دهخداسابانسیه . [ سی ی َ ] (اِخ ) فرقه ای ازفرق میان عیسی و محمد علیهما السلام . (ابن الندیم ).
ساتقینلغتنامه دهخداساتقین . (اِخ ) یا ساتقن ،سرآمد بهادران اوزبک و از سرکردگان سپاه توقتمش خان در طغیان بر امیرتیمور گورگان بود. ظاهراً دو برادر این نام را داشتند که یکی به ساتقین
بابکانلغتنامه دهخدابابکان . [ ب َ ] (ص نسبی ) (پهلوی پاپکان ) منسوب به بابک ، اردشیر بابکان ؛ اردشیر پسر بابک ، بابک نژاد. (بابک ) پادشاه عظیم الشانی که اردشیر دختر زاده ٔ او بود