ساسیلغتنامه دهخداساسی . (اِخ ) ابراهیم بن محمد ساسی وراق . از لغویان و نحویان قدیم است . (فهرست ابن ندیم ).
ساسیلغتنامه دهخداساسی . (اِخ ) ابوالمعالی بن ابی الرضابن بدر ساسی از مردم ساس واسط و از محدثان است . (معجم البلدان یاقوت ).
ساسی بوقالغتنامه دهخداساسی بوقا. (اِخ ) چهارمین تن از خانان آق اردو از خاندان «اردا» است که از709 هَ . ق . تا حدود 715 در دشت قبچاق شرقی حکومت میکرد. (از ترجمه ٔ طبقات سلاطین اسلام ل
ساسی دویرلغتنامه دهخداساسی دویر. (اِخ ) لقب ابوالصقر احمدبن فضل بن شبابه ٔ همدانی کاتب و نحوی و شاعر (متوفی 350 هَ . ق .) است . رجوع به احمدبن فضل بن شبابه شود.
ساسی کلاملغتنامه دهخداساسی کلام . [ ک َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان آمل است این دهستان بین دهستانهای لاله آباد گنج افروز و بندپی واقع، و هوای آن مرطوب و معتدل ، و
ساسی سرایلغتنامه دهخداساسی سرای . [ س َ ] (اِ مرکب ) گداخانه . دارالمساکین : هستی خلیفه نسب بغداد و قدس طلب ساسی سرای جهان چه درخورست ترا. مجیربیلقانی .رجوع به ساسی شود.
shedدیکشنری انگلیسی به فارسیدهنه، الونک، کپر، ریختن، افکندن، خون جاری ساختن، جاری ساختن، پوست ریختن، برگ ریزان کردن، انداختن، افشاندن
sheddingدیکشنری انگلیسی به فارسیریختن، افکندن، خون جاری ساختن، جاری ساختن، پوست ریختن، برگ ریزان کردن، انداختن، افشاندن
ساسی بوقالغتنامه دهخداساسی بوقا. (اِخ ) چهارمین تن از خانان آق اردو از خاندان «اردا» است که از709 هَ . ق . تا حدود 715 در دشت قبچاق شرقی حکومت میکرد. (از ترجمه ٔ طبقات سلاطین اسلام ل
ساسی دویرلغتنامه دهخداساسی دویر. (اِخ ) لقب ابوالصقر احمدبن فضل بن شبابه ٔ همدانی کاتب و نحوی و شاعر (متوفی 350 هَ . ق .) است . رجوع به احمدبن فضل بن شبابه شود.
ساسی کلاملغتنامه دهخداساسی کلام . [ ک َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان آمل است این دهستان بین دهستانهای لاله آباد گنج افروز و بندپی واقع، و هوای آن مرطوب و معتدل ، و
ساسی سرایلغتنامه دهخداساسی سرای . [ س َ ] (اِ مرکب ) گداخانه . دارالمساکین : هستی خلیفه نسب بغداد و قدس طلب ساسی سرای جهان چه درخورست ترا. مجیربیلقانی .رجوع به ساسی شود.
ساسی نهادلغتنامه دهخداساسی نهاد. [ ن ِ / ن َ ] (ص مرکب ) فرومایه . سفله . گداطبع. گدامنش ، گداروی . گداصفت . گدافطرت . گداهمت : همه ساسی نهاد و مفلس طبعباز در سر فضول ساسانی . سنائی