ساسان آبادلغتنامه دهخداساسان آباد. (اِخ ) نام قدیمی سبزوار بزعم مؤلف تاریخ بیهق ، و آن منسوب به ساسان بن بهمن است . در تاریخ بیهق آمده : چون ساسان دید که پدرش جنینی را بر وی اختیار ک
ساسانلغتنامه دهخداساسان . (اِخ ) ابن روزبه . از امیران ایران پیش از اسلام است و در مجمل التواریخ و القصص بنقل از تاریخ حمزه ٔ اصفهانی نام وی در شمار مرزبانانی از پارسیان آمده که
ساسانلغتنامه دهخداساسان . (اِخ ) ابن ساسان (ساسان سوم ) به روایت فردوسی در شاهنامه ، فرزند ساسان بن بهمن بن اسفندیار است . فردوسی گوید: چون بهمن همای را ولیعهد خود ساخت ساسان دلت
ساسانلغتنامه دهخداساسان . (اِخ ) ابن فشافشاه بن جوهر شهریار فارس بن ساسان بن بهمن . مؤلف فارسنامه (ابن بلخی ) نام وی را در سلسله ٔ نسب بیست و پنجمین پادشاه ساسانی که بعد از شهرب
ساسانلغتنامه دهخداساسان . (اِخ ) ابن دارا (ساسان دوم ) بروایت فردوسی در شاهنامه فرزند دارا آخرین پادشاه کیانی است که بعد از پدر به هند گریخت . فردوسی گوید:چو دارا به رزم اندرون ک
ساسانلغتنامه دهخداساسان . (اِخ ) حمداﷲ مستوفی آن را نام قدیم فسا شمارد و گوید: [ فسارا ] فسابن طهمورث دیوبندساخته بود خراب شد، گشتاسف بن لهراسب کیانی تجدید عمارتش کرد. و نبیره اش
ساسان قاریزلغتنامه دهخداساسان قاریز. (اِخ ) معرب ساسان کاریز، دیهی در بیهق ، و آن را در قرن ششم ساسقاریز می نوشتند. و در این عصر نام یکی از کاریزهای مغیثه از توابع ربع کاه است و از دیه
ساسقاریزلغتنامه دهخداساسقاریز. (اِخ ) موضعی در بیهق و بزعم مؤلف تاریخ بیهق اصل آن ساسان قاریز و منسوب به ساسان بن بهمن بوده است . رجوع به تاریخ بیهق ص 40 و 43 و ساسان آباد و ساسوقا
ساسوقاریزلغتنامه دهخداساسوقاریز. (اِخ ) موضعی در بیهق که آن را در قرن ششم ساسقاریز مینوشتند. رجوع به تاریخ بیهق ص 40 و 3 و ساسان آباد و ساسان قاریز و ساسقاریز شود.
ساسانلغتنامه دهخداساسان . (اِخ ) (رودخانه ٔ...) در کازرون ، آبش شیرین و گوارا، از چشمه ٔ ریجان برخاسته از تنگ چکان گذشته در قریه ٔ حسین آباد کازرون به آب چشمه ٔ سراب شیر و چشمه ٔ
شاپورکاملغتنامه دهخداشاپورکام . (اِخ ) رود... از رودهای بخارا و نواحی آن . نرشخی درباره ٔ آن نویسد: «رود شاپورکام و عامه ٔ بخارا شافر کام خوانند و آورده اند که یکی از فرزندان کسری ا