پی ساتی والغتنامه دهخداپی ساتی وا. (اِخ ) موضعی به یونان در 18هزارگزی دریا، محل موسوم به الم پی که از امکنه ٔ مقدسه ٔیونانیان بود و هر چهار سال یکبار یونانیان آنجا گرد می آمدند و مساب
shedدیکشنری انگلیسی به فارسیدهنه، الونک، کپر، ریختن، افکندن، خون جاری ساختن، جاری ساختن، پوست ریختن، برگ ریزان کردن، انداختن، افشاندن
سورکواژهنامه آزادنام شهری در مازندران ومرکز میاندرود.سورک در ۱۲ کیلومتری خاورشهر ساری واقع است. مردم آن به گویش مازندرانی صحبت میکنند. محصولات کشاورزی سورک برنج، مرکبات و توتون
ساریلغتنامه دهخداساری . (اِخ ) نام شهری بود از مازندران قریب به شهر آمل . (جهانگیری ) (برهان ). شهری است بسیار قدیم به مازندران ، از بناهای اسپهبد سارویه بن فرخان که از اولاد عم
بهشهرلغتنامه دهخدابهشهر. [ ب ِ ش َ ] (اِخ ) بخش بهشهردر قسمت خاوری شهرستان ساری واقع شده است و حدود و مشخصات آن بشرح زیر است : از طرف شمال خلیج میانکاله ،از خاور بخش بندر گز، از
رباطلغتنامه دهخدارباط. [ رُ ] (اِخ ) دهی است از بخش بهشهر شهرستان ساری واقع در 8هزارگزی خاور بهشهر. سکنه ٔ آن 590 تن . آب ده از چشمه و قنات تأمین میشود و محصول عمده ٔ آن غلات و
جندکولیلغتنامه دهخداجندکولی . [ ] (اِخ ) دهی از دهستان هزارجریب بخش چهاردانگه ٔ شهرستان ساری واقع در 54هزارگزی شمال خاوری کیاسر و 8هزارگزی پابند. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای