ساری قیهلغتنامه دهخداساری قیه . [ ق َ ی َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان ایجرود بخش مرکزی شهرستان زنجان ، واقع در 51 هزارگزی جنوب خاوری سی پل . کوهستانی ، سردسیر، آب آن از چشمه . م
ساری قیهلغتنامه دهخداساری قیه . [ ق َ ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهار اویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه ، واقعدر 35 هزارگزی شمال باختری قره آغاج ، و 7 هزارگزی شمال راه شوسه ٔ مر
ساری قیهلغتنامه دهخداساری قیه . [ ق َ ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خروسلو بخش گرمی شهرستان اردبیل ، واقع در 22 هزارگزی جنوب باختری گرمی ، و یک هزارگزی راه شوسه ٔ گرمی به اردبیل .
ساری قیهلغتنامه دهخداساری قیه . [ ق َ ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رودقات بخش مرکزی شهرستان مرند، واقع در 44 هزارگزی خاور مرند و 12 هزارگزی راه شوسه ٔ تبریز به اهر کوهستانی و سردس
ساری قیهلغتنامه دهخداساری قیه . [ ق َ ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه ، واقع در 34 هزارگزی جنوب خاوری مراغه ، و 8 هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ مراغه به سراسک
سارقیهلغتنامه دهخداسارقیه . [ رِ قی ی َ ] (اِخ ) نام موضعی است به راه کعبةاﷲ. (شرفنامه ٔ منیری ) : ز آب و خاک سارقیه تا صفینه پیش چشم بس دواءالمسک و تریاقی که اخوان دیده اند.خاقان
سارقیهلغتنامه دهخداسارقیه . [ رِ قی ی َ ] (اِخ ) (فرقه ٔ...) ازفرقه های مسلمان اند و گویند اگر کسی ده درم بدزدد، یا بطریق ظلم و تعدی بستاند چون که یک درم از آن صدقه کند کفارت همه
ساریفرهنگ مترادف و متضاد۱. شایع، واگیر، سرایتکننده ۲. جاری، روان ≠ راکد ۳. نافذ ۴. سار، سارنگ ۵. فوطه، چادر، پوشش، جامه (زنانهندی)
shedدیکشنری انگلیسی به فارسیدهنه، الونک، کپر، ریختن، افکندن، خون جاری ساختن، جاری ساختن، پوست ریختن، برگ ریزان کردن، انداختن، افشاندن
آغ بوغوشلغتنامه دهخداآغ بوغوش . [ ب ُ غُش ْ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه سراب به اردبیل میان ساری قیه و مجمیر در 161300 گزی تبریز.
بشللغتنامه دهخدابشل . [ ب َ ش َ ] (اِخ ) از دهات سرحدی مازندران و جزو ساری باشد.رجوع به سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو چ قاهره 1342 هَ . ق . ص 122 و ترجمه ٔ فارسی آن ص 16
اورنهلغتنامه دهخدااورنه . [ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان دودانگه ٔ بخش ضیأآباد شهرستان قزوین با 840 تن سکنه . آب آن از چشمه سار و فاضل آب رودخانه ٔ قرجه قیه ومحصول آنجا غلات ، یو
بارکلالغتنامه دهخدابارکلا. [ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان شهریاری بخش چهاردانگه ٔ شهرستان ساری که در 44 هزارگزی جنوب خاوری بهشهر و شمال رودخانه ٔ نکا واقع است . منطقه ای است کوهستان
خانکلغتنامه دهخداخانک . [ ن َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان رودبار بخش طرخوران شهرستان اراک . واقع در 18 هزارگزی شمال خاوری طرخوران و 18 هزارگزی تفرش و 6 هزارگزی بند ساوه . ناحیه