ساریساواژهنامه آزادکوشا، اسم کوهی در ترکیه، نام شهری باستانی در مجاورت رودخانه دجله، اسم دخترانه (کردی) داری ریشه عربی هندی به معنی نازک, زیبا ,نرم
سارمساقلولغتنامه دهخداسارمساقلو. [ رِ ](اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان زنجان ، واقع در 15 هزارگزی زنجان ، و 5 هزارگزی راه شوسه ٔ زنجان به تبریز. کوهستانی ، هوای آن
shedsدیکشنری انگلیسی به فارسیسایبان، الونک، کپر، ریختن، افکندن، خون جاری ساختن، جاری ساختن، پوست ریختن، برگ ریزان کردن، انداختن، افشاندن
کردوئنلغتنامه دهخداکردوئن . [ ک ُ ءِ ] (اِخ ) ولایتی بسیار محدود در مکانی که امروز بهتان (بحتان ) و جزیره ٔ ابن عمر گویند. این ولایت را در قدیم قردو میگفته اند و مورخان یونانی کرد
سارمساقلولغتنامه دهخداسارمساقلو. [ رِ ](اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان زنجان ، واقع در 15 هزارگزی زنجان ، و 5 هزارگزی راه شوسه ٔ زنجان به تبریز. کوهستانی ، هوای آن
سارمساقلیلغتنامه دهخداسارمساقلی . [ رُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ایل تیمور بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد، واقع در 17 هزارگزی جنوب باختری مهاباد، و 10 هزارگزی باختر راه شوسه ٔ مهاباد به