ساردةلغتنامه دهخداساردة. [ رِ دَ ] (ع اِ) نوعی از ماهیهای کوچک دریائی که شبیه انگلس (مارماهی ) است . (دزی ج 1 ص 621) .
ثعلبةلغتنامه دهخداثعلبة. [ ث َل َ ب َ ] (اِخ ) ابن زیدبن الحارث بن حرام بن غنم بن کعب بن سلمةبن سعدبن علی بن ساردةبن یزیدبن جشم بن خزرج الانصاری الخزرجی الملقب بالجدع . موسی بن ع
ادویلغتنامه دهخداادوی . [ اُ دَ وی ی ] (ص نسبی ) منسوب به اُدَی ّ و آن بطنی است از خزرج از انصار منسوب به ادی بن سعدبن علی بن اسدبن ساردةبن یزیدبن جشم بن الخزرج . و از آن بطن اس
عبیدیلغتنامه دهخداعبیدی . [ ع ُ ب َ دی ی ] (ص نسبی ) نسبت است به عبیدبن ثعلبةبن یربوع بن حنظلةبن مالک بن زیدبن مناة بطنی از تمیم است . (از اللباب ج 2 ص 116). || نسبت است به عبیدب
صلیب احمرلغتنامه دهخداصلیب احمر. [ ص َ ب ِ اَ م َ ] (اِخ )صلیب سرخ . نام مؤسسه ٔ بین المللی است که بمنظور کمک های عمومی در مواقع لازم به کشورها و نواحیی که دچار خسارت مالی و تلفات ج