ساداورانفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهمادهای سرخرنگ و تلخمزه شبیه صمغ که از درون بیخ و تنۀ بعضی درختان کهن مانند نارگیل و گردو که مجوف شده باشد به دست میآید و در طب قدیم به کار میرفته.
سادآورانلغتنامه دهخداسادآوران . [وَ ] (سریانی ، اِ) به لغت سریانی چیزی است مانند صمغ، و آن را در درون بیخ درخت گردکان که مجوف شده باشد یابند. سرد و خشک در دوم و سوم ، خوردن و ضماد ک
سیاداورانلغتنامه دهخداسیاداوران . [ وَ ] (اِ) ساداوران است و گفته اند عصاره ای است که از بیخ درخت جوز جاری گردد. (از فهرست مخزن الادویه ). رجوع به صیدنه شود.
سیاداورانلغتنامه دهخداسیاداوران . [ وَ ] (اِ) ساداوران است و گفته اند عصاره ای است که از بیخ درخت جوز جاری گردد. (از فهرست مخزن الادویه ). رجوع به صیدنه شود.
کالاسانوالغتنامه دهخداکالاسانوا. (اِ) به هندی اسم نوعی ارز است و گفته اند که اسم دوائی مسمی به ساداوران است . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به ساداوران شود.
آب بنلغتنامه دهخداآب بن . [ ب ِ ب ُ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سادآوران . و آن چیزی است چون صمغ که در بیخ درخت گردکان کهنه و مجوف یابند.
طیوبلغتنامه دهخداطیوب . [ طُ ] (ع اِ) ج ِ طیب . عطرها. عطریات : و هو [ ساداوران ] یدخل فی الطیوب و الغوالی . (ابن البیطار ج 2 ص 3).