ساآلفلدلغتنامه دهخداساآلفلد. [ ف ِ ] (اِخ ) زالفلد. قصبه ای است در شرق آلمان در استان ساگس منینگن در کنار رودخانه ٔ ساآله . صنایع نساجی و توتون سازی و شیمیائی آن مهم است و در حوالی
سابعلغتنامه دهخداسابع. [ ب ِ ] (ع ص ) هفتم . (غیاث ) (آنندراج ) (منتهی الارب ). السابع من العدد بین السادس والثامن . (قطر المحیط) (اقرب الموارد). ج ، سَبَعَه و سابعون . || هفت ت
shoutدیکشنری انگلیسی به فارسیفریاد، داد، جیغ، فغان، فریاد زدن، جیغ زدن، داد زدن، فریاد کردن، مصوت کردن، خروش برآوردن، خروشیدن
shoutedدیکشنری انگلیسی به فارسیفریاد زد:، فریاد زدن، جیغ زدن، داد زدن، فریاد کردن، مصوت کردن، خروش برآوردن، خروشیدن
ساآلفلدلغتنامه دهخداساآلفلد. [ ف ِ ] (اِخ ) زالفلد. قصبه ای است در شرق آلمان در استان ساگس منینگن در کنار رودخانه ٔ ساآله . صنایع نساجی و توتون سازی و شیمیائی آن مهم است و در حوالی