ساختگویش اصفهانی تکیه ای: bešsât طاری: bešsât طامه ای: boysât طرقی: bešsât کشه ای: bešsât نطنزی: bašsât
ساختفرهنگ مترادف و متضاد۱. ساختن، ۲. صنع، صنعت ۳. محصول، مصنوع ۴. شکل، نقشه ۵. ساختمان ۶. ساختار ۷. سازوبرگ ۸. ساز، سامان
واژگانشناسیlexicologyواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از زبانشناسی که به مطالعۀ واژگان و ساخت معنایی آنها میپردازد
معنیشناسی زایشیgenerative semanticsواژههای مصوب فرهنگستانرویکردی معناشناختی در زبانشناسی زایشی که در آن بخش معنایی دستور بهعنوان پایهای برای اشتقاق ساخت نحوی تلقی میشود متـ . معناشناسی زایشی
معنیلغتنامه دهخدامعنی . [ م َ نا / م َ نی ی ] (ع اِ) هرچه قصد کرده شود از چیزی . (از منتهی الارب ). هرچیزی که شخص قصد می کند و مقصود. ج ، معانی . (ناظم الاطباء). قصدکرده شده . (
نیارشواژهنامه آزادعلم ساخت سازه بنا -نام یکی از ستونهای تخت جمشید در گویش کهن راژی که در شهری کوچک بنام ابوزیداباد و روستاهای پیرامون آن و نیز در مناظقی از استان سمنان هم اکنون ر
جهت 2voice 1واژههای مصوب فرهنگستانصورتی از فعل یا یک ساخت نحوی خاص که نحوۀ تغییر رابطۀ بین فاعل و مفعول را، بدون تغییر در معنای گزارهای جمله، بیان میکند