ساختار دادههاdata structureواژههای مصوب فرهنگستان1. مجموعهای از عناصر یا اقلام دادهای (data element) که حکم یک واحد را داشته باشد 2. آرایش منطقی دادهها بهنحویکه بتوان از آنها برای مدیریت دادهها در یک سام
ساختاردیکشنری فارسی به انگلیسیanatomy, architecture, build, conformation, constitution, construction, fabric, formation, frame, machinery, makeup or make-up, organization, structure, system,
ساختارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی اختار، بافت، ساخت، زیرساخت، شبکه، آرایش طرح، الگو، ساختمان، سامانه، ترکیب، بافت متقاطع زیربنا، استخوانبندی، اسطقس (اسوقس)، روبنا، بدنه، پیک
دادۀ شطرنجیraster dataواژههای مصوب فرهنگستاندادههایی با ساختار شبکهای خانکی مرکب از شبکههای سطری و ستونی
دادهنامه 2data dictionaryواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای سازمانیافته از اطلاعات مربوط به تعریف و ساختار و کاربرد دادهها در یک سامانه
زبان توصیف دادهdata description language,data definition languageواژههای مصوب فرهنگستاننوعی زبان رایانهای که برای ساخت و تغییر ساختار دادهها در یک پایگاهداده به کار میرود اختـ . زاتا DDL