۱. ساختهشده.
۲. (اسم مصدر) ساختن.
۳. (اسم) ساختار.
۴. [قدیمی] یراق و زین اسب؛ سازوبرگ.
۵. [قدیمی] سلاح جنگ.
〈 ساختوپاخت: [عامیانه، مجاز] قرارداد نهانی بین دو یا چند تن برای انجام دادن کاری؛ بندوبست.
〈 ساختوساز:
۱. ساخته و آماده بودن.
۲. آمادگی.
۳. سازوسامان.
۱. ساختن،
۲. صنع، صنعت
۳. محصول، مصنوع
۴. شکل، نقشه
۵. ساختمان
۶. ساختار
۷. سازوبرگ
۸. ساز، سامان
composition, conformation, constitution, formation, make, structure